ارتیستون
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان
یک شنبه 13 آذر 1390برچسب:, :: 19:30 ::  نويسنده : asemani

مام حسین (ع) از دیدگاه دکتر شریعتی

فرستادن به ایمیل چاپ مشاهده در قالب PDF

دكترعلى‏ شریعتى متفكر و اندیشمندى بود كه در یك دوره تاریخى، تأثیر فزاینده‏اى بر روى نهضت اسلامى گذاشت. شهید دكتر بهشتى با اشاره بدین موضوع، حق مطلب را ادا مى‏كند:

«دكتر در طول چند سال حساس، هیجان مؤثرى در جوّ اسلامى و انقلاب اسلامى به وجود آورد و در جذب نیروهاى جوان درس خوانده و پر شور و پر احساس به سوى اسلام اصیل، نقش سازنده‏اى داشت و دل‏هاى زیادى را با انقلاب اسلامى همراه كرد. این انقلاب و جامعه باید قدردان این نقش مؤثر باشد.» (1)

آثار دكتر شریعتى از فراز و فرودهاى بسیارى برخوردار است؛ برخى آثار وى همچون «اسلام‏شناسى متعهد با مخاطب‏هاى آشنا» و «تشیع علوى، تشیع صفوى» داراى ضعف‏هاى ساختارى و اساسى مى‏باشد، و برخى از آثار وى از جمله «على‏علیه السلام»، «فاطمه، فاطمه است» و «نیایش» را باید در رده كتاب هاى خوب و تأثیرگذار وى محسوب كرد.

برخى از سخنرانى‏ها و نوشته‏هاى دكتر شریعتى در مورد شهادت امام حسین علیه السلام و حادثه كربلا، از جمله آثار خوب وى به شمار مى ‏رود. در این نوشتار سعى خواهیم نمود به حدّ وسع خود، دیدگاه دكتر شریعتى را در این موارد به تصویر كشیم:

 

 

 

شهادت حسینى‏ علیه السلام‏

"شهادت حسینى كشته شدن مردى است كه خود براى كشته شدن خویش قیام كرده است... امام حسین‏علیه السلام از مقوله دیگرى است؛ او نیامده است كه دشمن را با زور شمشیر بشكند و خود پیروز شود، و بعد موفق نشده و یا در یك تصادف یا ترور توسط وحشى، كشته شده باشد. این‏ طور نیست، او در حالى كه مى ‏توانسته است در خانه‏ اش بنشیند و زنده بماند، به پا خاسته و آگاهانه به استقبال مردن شتافته و در آن لحظه، مرگ و نفى خویشتن را انتخاب كرده است... امام حسین علیه السلام یك شهید است كه حتى پیش از كشته شدن خویش به شهادت رسیده است؛ نه در گودى قتلگاه، بلكه در درون خانه خویش، از آن لحظه كه به دعوت ولید - حاكم مدینه - كه از او بیعت مطالبه مى ‏كرد، «نه» گفت، این، «نه» طرد و نفى چیزى بود كه در قبال آن، شهادت انتخاب شده است و از آن لحظه، حسین شهید است."(2)

سمبل شهادت حسینى در این تعریف، تنها سلاح پیروز است. البته شهادت حسینى شرایط ویژه خود را مى ‏طلبد. وقتى ظلم، انحطاط و انحراف همه گیر مى ‏شود و ارزش‏هاى والاى اسلامى مسخ مى‏ گردد و موعظه‏ ها بر گوش‏هاى سنگین كارگر نمى ‏افتد؛ حسین با همه دانایى به عدم توانایى خود در پیروزى ظاهرى بر دشمن، علناً به پیشواز مرگ مى‏رود و با انتخاب شهادت، بزرگترین كارى را كه مى ‏شد كرد، انجام مى ‏دهد.

ثمره شهادت امام حسین علیه السلام آگاهى و بازگشت مردم به هویّت اصیل اسلامى و زدن داغ رسوایى كُشتن فرزند رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بر پیشانى كریه حكومت یزید است.

در شهادت حسینى، وظیفه اولیه اسلامى براى یارى دین خدا، شهادت است؛ در این جا مجاهد فى‏ سبیل ‏الله با شهادت خود، دین خدا را یارى مى ‏كند. شهادت عمار یاسر نیز از این قبیل است؛ لیكن انعكاس شهادت اباعبدالله الحسین ‏علیه السلام به دلایلى گسترده و خارج از ظرف زمان است.

در شهادت حسینى، شهید با خوب مردن پیروز مى ‏شود و در شهادت حمزه ‏اى، با خوب كشتن. در شهادت حسینى، شهید با شكست ظاهرى از دشمن پیروز مى ‏شود و در شهادت حمزه ‏اى، شهید با پیروزى بر دشمن. در شهادت حسینى، وظیفه اولیه شهید، شهادت است و در شهادت حمزه‏اى، وظیفه اولیه شهید، مجاهدت و تلاش براى شكست دشمن است.


امام حسین علیه السلام

تأثیر اباعبدالله الحسین‏ علیه السلام بر روى اندیشه‏ هاى دكتر شریعتى و خلق روح حماسى و نگاه حسینى وى، در همه آثارش به وضوح دیده مى‏شود. بازتاب حماسه حسینى در جولان فكر و روحیه وى بسیار گسترده، شورانگیز و عمیق مى ‏باشد؛ به طورى كه بسیارى از جریانات سیاسى و اجتماعى و رویدادهاى تاریخى را با رویكرد به «حادثه كربلا» تحلیل و ارزیابى مى ‏كند. پرداختن به عاشوراى حسینى از منظر دكتر شریعتى بیشتر انعكاس یك قریحه قوى، احساس شورانگیز و ترجمان روح حماسى و بى‏ تاب اوست. این بخش در زوایاى مختلفى قابل مدح است، كه اختصاراً به چند مورد از آن مى ‏پردازیم:

 

 

الف) شرایط نهضت امام حسین ‏علیه السلام‏

"شكل مبارزه‏اى كه حسین انتخاب كرده، قابل فهمیدن نیست مگر این كه اوضاع و شرایطى كه حسین در آن شرایط، قیام خاصّ خودش را آغاز كرد، فهمیده بشود... اكنون حسین مسئول نگاهبانى انقلابى است كه آخرین پایگاه‏هاى مقاومتش از دست رفته است و از قدرت جدش و پدر و برادرش، یعنى حكومت اسلام و جبهه حقیقت و عدالت، یك شمشیر برایش نمانده و حتى یك سرباز! سال‏هایى است كه بنى‏ امیه همه پایگاه‏هاى اجتماعى را فتح كرده است."(3)

اسلام در این زمان، چون پوستین وارونه شده است؛ ارزش‏هاى اسلامى رنگ باخته و دین با حاكمیت افراد فاسد و غاصب، رو به انحطاط و انحراف مى ‏رود. امام حسین علیه السلام در چنین شرایطى براى اصلاح دین جدش قیام مى ‏كند؛ از یك سو، نیرویى براى تغییر وضع موجود ندارد و از دیگر سو، در سكوت خود مشعل امیدى نمى ‏بیند. بنابراین، با تنهاترین و برنده‏ترین سلاح، سلاح شهادت، به رویارویى با یزید، مظهر باطل مى ‏شتابد و با شهادت خویش بر آنها پیروز مى ‏شود.

 

این كه حسین فریاد مى ‏زند - پس از این كه همه عزیزانش را در خون مى ‏بیند و جز دشمن كینه توز و غارتگر در برابرش نمى ‏بیند - فریاد مى ‏زند كه: «آیا كسى هست كه مرا یارى كند و انتقام كشد؟» «هل من ناصر ینصرنى؟»؛ مگر نمى ‏داند كه كسى نیست كه او را یارى كند و انتقام گیرد؟ این «سؤال»، سؤال از تاریخ فرداى بشرى است و این پرسش، از آینده است و از همه ماست و این سؤال، انتظار حسین را از عاشقانش بیان مى‏كند و دعوت شهادت او را به همه كسانى كه براى شهیدان حرمت و عظمت قائلند، اعلام مى ‏نماید.

 


ب) بایستن و نتوانستن‏

"فتواى حسین این است: آرى! در نتوانستن نیز بایستن هست؛ براى او زندگى، عقیده و جهاد است. بنابراین، اگر او زنده است و به دلیل این كه زنده است، مسئولیت جهاد در راه عقیده را دارد. انسان زنده، مسئول است و نه فقط انسان توانا. و از حسین، زنده ‏تر كیست؟ در تاریخ ما، كیست كه به اندازه او حق داشته باشد كه زندگى كند؟ و شایسته باشد كه زنده بماند؟ نفس انسان بودن، آگاه بودن، ایمان داشتن، زندگى كردن، آدمى را مسئول جهاد مى‏كند و حسین مَثَلِ اعلاى انسانیت زنده، عاشق و آگاه است. توانستن یا نتوانستن، ضعف یا قدرت، تنهایى یا جمعیت، فقط شكل انجام رسالت و چگونگى تحقق مسئولیت را تعیین مى ‏كند نه وجود آن را."(4)

«بایستن» یعنى براى انجام دادن وظیفه مسئولیت دینى و شرعى، تلاش نمودن و تا حد توان براى پیشبرد آن، به تناسب زمان و شرایط، اقدام كردن. گویاترین كلام براى اداى این مفهوم، فرمایش حضرت امام‏ قدس سره است؛ ایشان در پیامى فرمودند:

"ما مأمور به اداى تكلیف و وظیفه‏ایم، نه مأمور به نتیجه."(5)

هر مسلمانى در هر شرایطى، وظیفه ‏اى دارد كه باید بدان عمل نماید؛ لیكن اقتضاى زمان، شكل انجام وظیفه را به تناسب خود، دستخوش تغییر مى ‏سازد. عمل به وظیفه در بستر زمانى خاص، «جهاد» و در شرایطى «فقه» و در برهه‏اى «پرداختن به مسایل علمى» است؛ لیكن آنچه با تحول زمان دگرگون نمى ‏شود، اصل اداى تكلیف و انجام وظیفه است.

 


ج) هنر خوب مردن‏

"او (امام حسین علیه السلام) فرزند خانواده ‏اى است كه هنر خوب مردن را در مكتب حیات، خوب آموخته است... آموزگار بزرگ شهادت اكنون برخاسته است تا به همه آنها كه جهاد را تنها در توانستن مى ‏فهمند و به همه آنها كه پیروزى بر خصم را تنها در غلبه، بیاموزد كه شهادت نه یك باختن، كه یك انتخاب است؛ انتخابى كه در آن، مجاهد با قربانى كردن خویش در آستانه معبد آزادى و محراب عشق، پیروز مى ‏شود و حسین «وارث آدم» - كه به بنى‏آدم زیستن داد - و «وارث پیامبران بزرگ» - كه به انسان چگونه باید زیست را آموختند - اكنون آمده است تا در این روزگار به فرزندان آدم چگونه باید مردن را بیاموزند."(6)

شهادت، هنر مردان خداست؛ چنان كه خوب زیستن و خوب زندگى كردن، هنر مردان الهى مى ‏باشد. خوب مردن نیز هنرى است كه در درجه اول، شهدا آن را به ارث مى ‏برند. شهدا شمع‏ هاى فروزانى هستند كه با نثار هستى و وجود خود در محضر حق تعالى، پیروز مى ‏شوند. سیدالشهداء سمبل و الگوى خوب مردن (شهادت) در همه اعصار است. مقتدایان امام حسین علیه السلام كسانى هستند كه از مایه جان خویش در راه خدا نثار مى‏كنند و به راستى حسین آموزگار بزرگ شهادت است كه هنر خوب مردن را در جان بى‏تاب انسان‏هاى عاشق، تزریق می كند.

 


د) آثار شهادت امام حسین‏ علیه السلام‏

"برخى درباره آثار شهادت حسینى تردید كردند! و آن را قیامى خوانده ‏اند كه شكست خورده است؛ شگفتا! كدام جهاد و كدام جنگِ پیروزى بوده است كه دامنه فتوحاتش در سطح جامعه در عمق اندیشه و احساس و در طول زمان و ادوار تاریخ، این همه گسترده و عمیق و بارآور باشد؟... حسین با شهادت «ید بیضاء» كرد، از خون شهیدان «دم مسیحائى» ساخت كه كور را بینا مى ‏كند و مرده را حیات مى‏بخشد... اما نه تنها در عصر خویش و در سرزمین خویش، كه «شهادت» جنگ نیست، رسالت است؛ سلاح نیست، پیام است؛ كلمه‏اى است كه با خون تلفظ مى ‏شود."(7)

تأثیر حادثه كربلا، هم در بستر زمان خود و هم در طول تاریخ، عمیق و فراگیر بوده است. نهضت‏ هایى كه با فاصله كمى با الهام ‏گیرى از قیام خونین كربلا شكفتند - مانند قیام توابین و ابومسلم خراسانى - و جان‏ هاى مردمى كه از ترنم خون‏هاى گرم شهیدان كربلا زندگى یافتند، معدود نیستند؛ انقلاب اسلامى شاهد و مثالى زنده در عصر حاضر است كه هم در شروع نهضت، پیروزى انقلاب، ثبات نظام و ادامه آن تا هم اكنون همواره زیر درخشش پرتو عشق به اباعبدالله الحسین‏ علیه السلام جریان یافته است. به راستى كدامین عشق و ایمان جوشان براى پیشبرد انقلاب اسلامى مى ‏توانست به اندازه عشق و ایمان حسینى مؤثر باشد؟


 

ه) زندگانی جاوید

"آنها كه تن به هر ذلتى مى ‏دهند تا زنده بمانند، مرده‏ هاى خاموش و پلید تاریخند و ببینید آیا كسانى كه سخاوتمندانه با حسین به قتلگاه خویش آمده ‏اند و مرگ خویش را انتخاب كرده ‏اند - در حالى كه صدها گریزگاه آبرومندانه براى ماندنشان بود و صدها توجیه شرعى و دینى براى زنده ماندن شان بود - توجیه و تأویل نكرده ‏اند و مرده‏ اند، اینها زنده هستند؟ آیا آنها كه براى ماندن‏شان تن به ذلت و پستى، رها كردن حسین و تحمل كردن یزید دادند، كدام هنوز زنده ‏اند؟ هر كس زنده بودن را فقط در یك لَشِ متحرك نمى ‏بیند، زنده بودن و شاهد بودن حسین را با همه وجودش مى ‏بیند، حس مى ‏كند و مرگ كسانى را كه به ذلت‏ها تن داده ‏اند تا زنده بمانند، مى ‏بیند."(8)

شهدا زنده ‏اند و سیدالشهداء زنده ‏ترین شهید تاریخ است. نام او، یاد او، خاطره او و داستان شگرف كربلاى او، همه و همه در طول تاریخ براى همه نسل‏ها نیروبخش، حیات آفرین، امیدزا و انقلاب گستر است. به راستى كدامین ملت را مى ‏توان سراغ گرفت كه با روح و خون حسین همگرایى كنند و به افتخار یكى از دو پیروزى نرسند؟ خون حسین، مایه حیات‏ بخشى است كه در گذر زمان بر كالبد ملت‏ها دمیده مى ‏شود و آنها را به زندگى فرا مى ‏خواند و حسین ‏علیه السلام زنده جاویدى است كه هر سال، دوباره شهید مى ‏شود و همگان را به یارى جبهه حق زمان خود، دعوت مى ‏كند.


 

و) ساعات آخر شهادت‏

"عصر عاشورا، امام حسین علیه السلام با آن دقت نظافت مى ‏كند، با آن دقت آرایش مى ‏كند، بهترین لباس‏هایش را مى ‏پوشد و بهترین عطرهایش را مى ‏زند، در اوج خون و در اوج مرگ و در اوج نابودىِ همه كسانش و در آستانه رفتن خودش، هر ساعتى كه مى ‏گذشت و شهدا هم بر هم انباشته مى‏ شدند، چهره او گلگون‏ تر و برافروخته ‏تر و قلبش بیشتر به تپش مى ‏آمد، كه مى ‏دانست فاصله حضور، اندك است؛ چه «شهادت» حضور نیز هست."(9)

حضور شایسته در محضر خدا، آرزوى سرشار از اشتیاقى است كه مردان خدا همواره براى آن، لحظه شمارى مى ‏كنند و شهادت، شایسته ‏ترین وسیله حضور در پیشگاه الهى است. آرایش با دقّت امام ‏حسین‏ علیه السلام در عصر عاشورا نیز به خاطر شایسته‏ ترین حضورى است كه یك امام مى ‏تواند در محضر الهى داشته باشد.


 

ز ) مسئولیت ما

"این كه حسین فریاد مى ‏زند - پس از این كه همه عزیزانش را در خون مى ‏بیند و جز دشمن كینه توز و غارتگر در برابرش نمى ‏بیند - فریاد مى ‏زند كه: «آیا كسى هست كه مرا یارى كند و انتقام كشد؟» «هل من ناصر ینصرنى؟»؛ مگر نمى ‏داند كه كسى نیست كه او را یارى كند و انتقام گیرد؟ این «سؤال»، سؤال از تاریخ فرداى بشرى است و این پرسش، از آینده است و از همه ماست و این سؤال، انتظار حسین را از عاشقانش بیان مى‏كند و دعوت شهادت او را به همه كسانى كه براى شهیدان حرمت و عظمت قائلند، اعلام مى ‏نماید."(10)

امام حسین‏ علیه السلام مظهر و سمبل حق است كه در همه عصرها، چون نمادى زنده و خروشان، ظهور پیدا مى ‏كند و همه كسانى را كه از پاسدارى حقیقت زمان خود طفره مى ‏روند، به یارى مى ‏طلبد و در واقع یارى طلبیدن امامِ عشق در كربلا، انعكاس موج اندیشه اسلامى براى كمك به حق در همه زمان‏ هاست. «هل من ناصر ینصرنى»، یعنى آیا كمك كننده ‏اى هست كه حق را یارى كند؟


 

حضرت زینب‏ علیها السلام‏

نمى ‏توان از كربلاى حسین نوشت و در آن، از كار بزرگ زینبى یادى نكرد؛ چرا كه حادثه كربلا با نقش مكمّل و بى ‏بدیل حضرت زینب‏ علیها السلام كامل مى ‏شود. مرحوم شریعتى در این مورد مى ‏گوید:

"رسالت پیام از امروز عصر، آغاز مى ‏شود. این رسالت بر دوش‌هاى ظریف یك زن، «زینب» - زنى كه مردانگى در ركاب او جوانمردى آموخته است و رسالت زینب دشوارتر و سنگین‏تر از رسالت برادرش. آنهایى كه گستاخى آن را دارند كه مرگ خویش را انتخاب كنند، تنها به یك انتخاب بزرگ دست زده‏اند؛ اما كار آنها كه از آن پس زنده مى‏مانند، دشوار است و سنگین. و زینب مانده است، كاروان اسیران در پى‏اش، و صف‌هاى دشمن تا افق در پیش راهش، و رسالت رساندن پیام برادر بر دوشش. وارد شهر مى‏شود، از صحنه بر مى‏گردد. آن باغ‏هاى سرخ شهادت را پشت سر گذاشته و از پیراهنش بوى گل‌هاى سرخ به مشام مى‏رسد. وارد شهر جنایت، پایتخت قدرت، پایتخت ستم و جلادى شده است؛ آرام و پیروز، سراپا افتخار؛ بر سر قدرت و قساوت، بر سر بردگان مزدور و جلادان و بردگان استعمار و استبداد فریاد مى ‏زند: «سپاس خداوند را كه این همه كرامت و این همه عزت به خاندان ما عطا كرد، افتخار نبوت، افتخار شهادت...» اگر زینب پیام كربلا را به تاریخ باز نگوید، كربلا در تاریخ مى ‏ماند."(11)

بدون شك حضور حضرت زینب ‏علیهاالسلام در كربلا به عنوان پیام رسان شهیدان، حیاتى ‏ترین عنصر در ماندگارى «حماسه حسینى» است. اگر زینب نبود، كربلا در كربلا مى‏ ماند و حماسه درخشان حسینى اسیر حصار زمان خود مى ‏شد. حضرت زینب ‏علیها السلام خود سرود حماسه ‏اى بود كه درخشید و حماسه سترگ كربلا را در همه زمان‏ها سارى و جارى ساخت.

 

یک شنبه 13 آذر 1390برچسب:, :: 19:23 ::  نويسنده : asemani

جملات كوتاه اما پر احساس

هرگز فراموش نخواهم کرد که برای داشتن تو

دلی را به دریا زدم

که از آب

واهمه داشت …

 

چـه سـاده
بـه اعـتبار دسـتـانـت
زمیـن خوردم !!!

چهار شنبه 2 آذر 1390برچسب:, :: 20:3 ::  نويسنده : asemani

با باهوش ترین انسان های دنیا آشنا شوید

 

Kim Ung Yong Kim Ung Yong

عنوان باهوش ترین دنیا متعلق به Kim Ung Yonga است که در سن 4 سالگی قادر به حل مسئل ریاضی انتگرال بود این مرد کره ای رکورد گینس را با IQ 210 به نام خود ثبت کرده است. آزمایش IQ این نابغه در دانشگاه سندفورد انجام شده است. Kim Ung قادر است به زبان های آلمانی، ژاپنی، کره ای و انگلیسی صحبت کند. در ادامه علاوه بر معرفی Kim Ung با دیگر نوابغ دنیا نیز آشنا خواهید شد.

1729676_f260Kim Ung در 8 مارس 1962 متولد شد و پدر و مادر او هر دو پروفسور بودند او در سن 16 سالگی مدرک دکترای فیزیک خود را از دانشگاه Colorado StateUniversity گرفت و سپس به کره جنوبی بازگشت و تصمیم گرفت از فیزیک به مهندسی عمران تغییر رشته دهد و در نتیجه مدرک دکترای عمران را نیز کسب کرد.

Kim Ung در کودکی شروع به شعر سرایاندن کرد و نقاش بسیار خوبی نیز بود.

Kim در سن 4 سالگی به دانشگاه Hanyang University دعوت شد و شروع به یادگیری فیزیک کرد و تا سن 7 سالگی در این دانشگاه ادامه تحصیل داد. او در سال 1970 و در سن 8 ساگلی توسط NASA به امریکا دعوت شد و در دانشگاه Corodo State University مدرک دکتر گرفت. او در سال 1974 و زمانی که دانشجوی این دانشگاه بود بعنوان محقق NASA مشغول به کار شد و تا سال 1978 که به کره جنوبی بازگشت با NASA همکاری کرد.

Marilyn vos Savant

1729702_f260مانند عنوان های دیگر، هر کشوری دوست دارد عنوان باهوش ترین شخص دنیا را از آن خود کند. Mailyn vos Savant در 11 آگوست 1946 در امریکا بدنیا آمد ولی پدر و مادر او آلمانی و ایتالیایی بودند. IQ او در آزمایش های مختلف متفاوت بود و برابر با 167, 180, 195, 215 و 230 بوده است. برخی Marilyn را باهوش ترین دنیا می دانند. او عنوان باهوش ترین زن دنیا را نیز دارد.

Marilyn ستونی به نام از Marilyn بپرسید داشت و در آن به حل معماهای منطقی و ریاضی می پرداخت و به سئوالات فیزیک، فلسفه، سیاست، طبیعت انسان و علوم مختلف دیگر پاسخ می داد.

Christopher Michael Langan

Christopher Michael Langan - The American's most intelligent man یکی دیگر از برنده های احتمالی عنوان باهوش ترین دنیا، Christopher Michael Langan است. Langan در سال 1952 و در امریکا متولد شد. IQ او بین 195 تا 210 گزارش شده است. Langan تئوری خاص خود را در رابطه با ذهن و واقعیت دارد و آن را Cognitive Theoretic Model of the Universe (مدل تئوری شناختی از جهان) نام گذاری کرده است.

 

در ادامه لیست باهوش ترین مردم دنیا به ترتیب IQ جمع آوری شده است:

  • 1. William James Sidis با IQ ranging 200 تا 300
  • 2. Engineer Philip Emeagwali با IQ of 190
  • 3. World Chess Champion Garry Kasparov با IQ of 190
  • 4. Sir Isaac Newton با IQ of 190
  • 5. Francois-Marie Arouet (Voltaire) با IQ of 190
  • 6. Ludwig Wittgenstein با IQ of 190
  • 7. Leonardo da Vinci با IQ of 180
  • 8. Actor James Woods با IQ of 180
  • 9. Buonarroti Michelangelo با IQ of 180
  • 10. David Hume با IQ 180
  • 11. Prime Minister Benjamin Netanyahu با IQ of 180
  • 12. Blaise Pascal با IQ of 171
  • 13. Microsoft Founder Paul Allen با IQ of 160
  • 14. Martin Luther با IQ of 170
  • 15. Michael Faraday با IQ of 170
  • 16. Galileo Galilei با IQ of 165
  • 17. Albert Einstein با IQ of 160
  • 18. Charles Darwin with IQ of 150
  • 19. George Washington با IQ of 140

 

چهار شنبه 2 آذر 1390برچسب:, :: 20:0 ::  نويسنده : asemani

۱۲ سال اجرای برنامه ۹۰ چقدر فردوسی‌پور را پیر کرده است؟ + تصاویر

محمدرضا راستگو گزارشکر برنامه 90 در جدیدترین مطلب وبلاگ خود نوشت:

 

: تصویر اول مربوط است به ۱۷ اسفندماه ۱۳۷۸؛ محل ضبط مسابقه تلویزیونی دانش فوتبال (در آن سال عادل فردوسی‌پور به عنوان تهیه کننده و مجری و محمدرضا راستگو به عنوان شرکت کننده در آن مسابقه تلویزیونی حضور داشتند).

تصویر سوم مربوط است به ۱۲ خردادماه ۱۳۷۸؛ محل ضبط مسابقه تلویزیونی ۱+۹ شبکه تهران (این مسابقه به تهیه کنندگی سونیا پوریامین برگزار شد که اجرای بخش ورزشی آن را عادل فردوسی‌پور برعهده داشت).

تصویر دوم و چهارم مربوط است به چند روز قبل؛ مردادماه ۱۳۹۰ در این تصاویر (تصویر ۱ و ۲؛ ۳ و ۴) شباهت‌های جالبی دیده می‌شود.



چهار شنبه 2 آذر 1390برچسب:, :: 19:58 ::  نويسنده : asemani

تاریخ تولد و میزان تحصیلات بازیگران سینما ایران

پوریا پورسرخ : متولد۵۶ در تهران.دکترای فیزیولوژی گیاهی
لاله اسکندری : متولد ۵۱ در تهران. لیسانس گرافیک
مهناز افشار : متولد ۵۶ در تهران. دیپلم تجربی….
پژمان بازغی : متولد ۵۳ در تهران. لیسانس صنایع
عسل بدیعی : متولد ۵۶ در تهران.لیسانس تغذیه
زیبا بروفه : متولد ۵۴ در تهران. لیسانس حقوق قضایی
ماهایا پتروسیان : متولد ۴۸ در تهران. لیسانس تئاتر
پارسا پیروزفر : متولد ۵۱ در تهران. لیسانس نقاشی
هانیه توسلی : متولد ۵۸ در همدان.دانشجوی رشته نمایش نامه نویسی
هدیه تهرانی : متولد ۵۱ در تهران.دیپلم
بهناز جعفری : متولد ۵۳ در تهران. لیسانس ادبیات نمایشی
رامبد جوان : متولد ۵۰ در تهران.دیپلم
چکامه چمن ماه : متولد ۵۹ در تهران.دیپلم مجسمه سازی
لیلا حاتمی : متولد ۵۱ در تهران. تحصیل در مهندسی برق و ادبیات مدرن فرانسه را در سوییس نیمه کاره رها کرد
مجید حاجی زاده : متولد ۵۸ در تهران.تحصیل در رشته میکروبیولوژی را رها کرد و هم اکنون تئاتر می خواند
میترا حجار : متولد ۵۵ در تهران.دیپلم
امین حیایی : متولد ۴۹ در تهران. تحصیل در رشته کامپیوتر را رها کرد
شهاب حسینی : متولد ۵۲ در تهران. تحصیل در رشته روانشناسی را رها کرد
شهرام حقیقت دوست : متولد ۵۱٫ کارشناس رشته تئاتر
رضا داوود نژاد : متولد ۵۹ در تهران. تحصیل در رشته حقوق را رها کرد
سام درخشانی : متولد ۵۹ در تهران.تحصیل در رشته نمایش را رها کرد
بهرام رادان : متولد ۵۸ در تهران. لیسانس مدیریت بازرگانی
حبیب رضایی : متولد ۴۸ در مشهد. لیسانس مدیریت بیمارستان
بهاره رهنم : متولد ۵۲ در تهران.لیسانس ادبیات فارسی و حقوق قضایی.دانشجوی فوق لیسانس در رشته نمایش
مریلا زارعی : متولد ۵۳ در تهران. لیسانس مهندسی صنایع قضایی
فقیهه سلطانی : متولد ۵۳ در تهران.لیسانس ادبیات نمایشی
رامبد شکرآبی : متولد ۵۱ در تهران. دیپلم ریاضی
رضا شفیعی جم : متولد ۵۰ در تهران. لیسانس نقاشی
غزل صارمی : متولد ۵۷ در تهران.دیپلم
میلاد صدر عاملی : متولد ۶۱٫ دانشجوی رشته مهندسی نساجی
امیر حسین صدیق : متولد ۵۱ در نیشابور. دیپلم بازیگری
لادن طباطبایی : متولد ۴۹ در تهران.لیسانس بازیگری
شبنم طلوعی : متولد ۵۰ در تهران. دیپلم
پرستو صالحی : متولد ۵۶ در تهران. لیسانس
رزیتا غفاری : متولد ۵۱ در تهران. لیسانس کارگردانی سینما
شقایق فراهانی : متولد ۵۱ در تهران. لیسانس نقاشی
گلشیفته فراهانی : متولد ۶۲ در تهران. دانشجوی رشته موسیقی
نگار فروزنده : متولد ۵۷ در تهران.دیپلم
حدیث فولادوند : متولد ۵۶ در تهران.فوق دیپلم
علی قربان زاده : متولد ۵۷ در تهران.دیپلم
شبنم قلی خانی : متولد ۵۶ در تهران. فوق لیسانس رشته تئاتر
ترانه علیدوستی : متولد ۶۳ در تهران. دیپلم
مهتاب کرامتی : متولد ۵۰ در تهران. لیسانس میکروبیولوژی
نیکی کریمی : متولد ۵۰ در تهران. دیپلم تجربی
مانی کسراییان : متولد ۵۵ در شیراز. لیسانس بازیگری
باران کوثری : متولد ۶۴ در تهران. دیپلم موسیقی
کامبیز کاشفی : متولد ۵۶ در تهران. دیپلم
محمد رضا گلزار : متولد ۵۴ در تهران.لیسانس مکانیک سیالات
پوپک گلدره : متولد ۵۰ در تهران. لیسانس روانشناسی
سروش گودرزی : متولد ۵۳ در تهران. لیسانس کامپوتر
لادن مستوفی : متولد ۵۱ در شهسوار. لیسانس کارگردانی
مرجان محتشم : متولد ۴۸ در تهران، رها کرده دبیرستان
یکتا ناصر : متولد ۵۷ در تهران.لیسانس مهندسی محیط زیست
منبع : میهن روز دات کام

چهار شنبه 2 آذر 1390برچسب:, :: 11:40 ::  نويسنده : asemani

وقتي كه رئيس جمهور پا روي خط قرمز امنيتي امريكا می گذارد...

در مورد قضیه ی یازدهم سپتامبر ، ایران فیلمی ساخت به نام <وقایع از پیش تعیین شده > که حدودا 4 سال پیش پخش شد .که این مطلبی که الان توضیح میدم در ان توضیح داده شد. یک فایل New Microsoft Word Document به وجود بیاورید صفحه ی تایپ خود را در حالت انگلیسی قرار دهید از میان فونت ها فونت wingdings را انتخاب کنید . شماره پرواز یکی از هواپیماهایی که به برج خورده بود Q33NY است . شما این را وارد کنید . بدین صورت که دکمه ی SHIFT را در صفحه کلید خود نگه دارید تا کلمات به حروف بزرگ نوشته شوند . برای نوشتن Q دکمه ی shift را نگه دارید و برای نوشتن 33 ان را رها کنید و بعد برای نوشتن حرف بعدی باز این دکمه را نگه دارید . در انها اشکالی جلوی شما ظاهر میشود بدین صورت : یک هواپیما دو برج علامت مرگ و علامت اسرائیل ... در ضمن روز انفجار تمام کارکنان برج که صهیونیست بودند سرکار خود حاضر نشدند.

انتی اویل

چهار شنبه 2 آذر 1390برچسب:, :: 11:36 ::  نويسنده : asemani

علائم شیطان پرستی به چه معنا هستند؟! (+عکس)

علائم شیطان پرستی به چه معنا هستند؟! (+عکس)
گذشته از اعتقادات شیطان پرستی، این گروه دارای سمبل ها و نشانه هایی است حتما همه ما با آنها برخورد داشته ایم بد نیست تا معنی برخی از این علائم را بدانیم...
 
در طی 25 سال گذشته به دنبال روی آوردن مردم به سوی‌ معنویات و به منظورجلوگیری ازگرایش مردم به سوی ادیان الهی 2500 فرقه جدید ساخته شده است كه با یك حساب سرانگشتی یعنی تقریبا هفته ای 2 فرقه !
یكی از این فرقه ها كه خود دارای اشكال مختلفی است شیطان پرستی میباشد كه نزدیكی بسیار زیادی با جادوگری –witchcraft – دارد كه جوانان بسیاری را به دنبال خود كشانده است و بیشتر از همه خود را در غالب گروههای موسیقی به جوامع معرفی كرده است . گذشته از اعتقادات شیطان پرستی، این گروه دارای سمبل ها و نشانه هایی است حتما همه ما با آنها برخورد داشته ایم بد نیست تا معنی برخی از این علائم را بدانیم:
 
Inverted Pentagram (پنج ضلعی وارونه): نشانه ستاره صبح، نامی که به شیطان تعلق دارد. این علامت در مراسم های مخفیانه ( کابالا ) و جادوگری برای احضار ارواح شیطانی استفاده میشود. این علامت را شیطان پرستان با دو ضلع در بالا و ملحدان با یک ضلع در بالا استفاده میکنند. در هر حال این علامت نشانه شیطان است و مهم نیست که یک نوک ضلع آن بالا باشد یا هر دوی آنها و یا دور آن دایره ای کشیده شده باشد یا خیر در هر حال این علامت شیطان است.
 
 
 
Swastika or Sun Wheel (صلیب شکسته یا چرخ خورشید): یک علامت مذهبی باستانی است که سالها قبل از قدرت گرفتن هیتلر به کار میرفت. این علامت در کتیبه های بودایی و مقبره های سلتی و یونانی استفاده میشده. در آیین پرستش خورشی ، این علامت به نظر می‌رسد نشانه مسیر حرکت خورشید در آسمان باشد.
 
 

Baphomet دیو بافومت: علامت شیطان پرستی. خدای شیطانی و سمبل شیطان. ممکن است این علامت به شکل جواهرات دیده شود.

 
 
Anarchy (هرج و مرج): این علامت به معنای از بین بردن تمام قوانین میباشد. به عبارت دیگر " هرچه تخریب کننده است تو انجام بده " یعنی همان قانون شیطان پرستی . این علامت توسط پانک ها هوی متالها و راک ها به کار میرود.

چهار شنبه 2 آذر 1390برچسب:, :: 11:35 ::  نويسنده : asemani

طوری همسرتان را مثل موم نرم کنید ؟


چطوری همسرتان را مثل موم نرم کنید ؟

شاید این کار، مثل موم‌ نرم کردن شوهران ، آرزوی خیلی از خانم‌ها باشد، اما آرزوی محالی نیست و رموز ساده‌ای دارد. برای این کار به چند توصیه‌ عمل کنید:

ـ شنونده خوبی باشید.

ـ او را نصیحت نکنید، بویژه در حضور دیگران.

ـ شوهر خود را با دیگری مقایسه نکنید، از او ایراد نگیرید و تحقیرش نکنید.

ـ چارچوب فکری و ذهنی شوهر خود را بشناسید و او را آنچنان که هست درک کنید.

ـ نسبت به وضعیت روحی شوهرتان دقیق و حساس باشید.

ـ در مورد مسائل مورد علاقه همسرتان اطلاعات کسب کنید و به آن احترام بگذارید.

ـ زمینه‌های حرکت او را فراهم کرده و مانع رشد او نشوید.

ـ زبان نگاه را بیاموزید و ارتباط‌های غیرکلامی با همسر خویش را بیشتر کنید.

ـ توقعات و انتظاراتی که از او دارید را محترمانه برایش بیان کنید و از او نیز چنین بخواهید.

ـ هر روز بهانه‌ای برای ایجاد نشاط و شادابی در خانه پیدا کنید.

ـ انصاف داشته باشید و صادقانه همه‌چیز را از نگاه طرف مقابل ببینید.

ـ بهترین راه موفقیت در بحث، اجتناب از آن است.

ـ هنگام ناراحتی او از وی انتقاد، گله و شکایت نکرده و او را محکوم نکنید.

ـ در جهت تامین نظر وی طوری دوستانه صحبت کنید تا احساس امنیت درونی کند.

ـ به جای احساساتی شدن آرام باشید و از تندی و اشک ریختن بپرهیزید.

ـ موقعیت خود را تغییر داده و مشکلات را در زمان و مکان بهتری مطرح کنید.

ـ عقاید خویش را تحمیل نکرده و با آرامش و صداقت بگویید، در قلب شما چه می‌گذرد.

ـ همچنان که دوست دارید از شما گذشت کنند، خود نیز بخشش داشته باشید.

ـ در مقابل رفتار تند شوهرتان، شکیبا و بردبار باشید. (این یکی از توانایی‌های خاص زنان است)
ـ بر وی منت نگذارید و زحمات و ایثارهای خود را در زندگی به رخ او نکشید.
 

چهار شنبه 2 آذر 1390برچسب:, :: 11:31 ::  نويسنده : asemani

عکس/ پسران سه رئیس جمهور


 

 

مطالب مرتبط

چهار شنبه 2 آذر 1390برچسب:, :: 11:26 ::  نويسنده : asemani

 

روانشناسی(خیلی جالب) :این تابلو چی کم داره؟
t1164.jpg


تابلویی که در عکس می‌بینید جاده‌ای را نشان می‌دهد که به یک خانه منتهی می‌گردد.به نظر شما این تابلو چه چیزی کم دارد؟ به عبارت دیگر اگر شما این تابلو را ترسیم کرده بودید چه چیز دیگری به آن می افزودید؟
یک درخت ؟ یک آبگیر (برکه)؟ آدمها؟ یک تکه ابر؟ یک ماشین؟

تعبیر پاسخ شما

چیزی که انتخاب می‌کنید تا به صحنه اضافه شود نشانگر چیزی است که در زندگی شخصی برایتان اهمیت بیشتری دارد. با تغییر اولویتهای زندگیتان، انتخاب شی‌ء جاافتاده در این صحنه نیز تغییر خواهد کرد. اگر این سوال را چند سال دیگر نیز از خود بپرسید درمی یابید که دیدگاهتان نسبت به چیزها تغییر یافته است یا خیر!

درخت
در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت می‌دهید رشد معنوی خودتان است.

برکه (آبگیر)
در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت می‌دهید داشتن یک رویا است.

آدمها
در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت می‌دهید رابطه داشتن با افراد دیگرست.

یک تکه ابر
در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت می‌دهید دوستتان است.

ماشین
در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیتمی‌دهید پول است
……………………


سه شنبه 1 آذر 1390برچسب:, :: 16:31 ::  نويسنده : asemani

راستشو بگین سر کلاس تو دانشکاه جزو کدوم دسته بودید؟

پستتوسط majid98 » سه شنبه آذر ماه 1, 1390 5:30 am

برای مشاهده تصاویر ابتدا باید عضو شوید
عضويت  / ورود
پيوست ها
nsd6cgn4iyjopo31fhf.jpg
چه سخت است دلتنگ قاصدک بودن در جاده ای که باد نمیوزد

سه شنبه 1 آذر 1390برچسب:, :: 16:18 ::  نويسنده : asemani

چیز هایی که از والدین آموختیم
هر كاری جایی دارد:

اگر می خواهید همدیگه رو بکشید برید بیرون! من تازه اینجا رو تمیز کردم!

دعا:
دعا کن سر جاش باشه وگرنه…!

منطق:
به خاطر اینکه من می گم!

آینده نگری:
اگر از اون تاب بیافتی و گردنت بشکنه محاله با خودم ببرمت خرید!

رعایت آداب غذا خوردن:
موقع غذا خودن دهنت رو ببند!

توجه:
اگر بدونی پشت گوش هات چقدر چرکه!

استقامت:
تا وقتی کلم بروکلی هاتو نخوردی از جات تکون نمی خوری!

چرخه ی زندگی:
من تورو به دنیا آوردم و اگر بخوام خودم هم شرت رو از این دنیا می کنم!

اصلاح رفتار:
تو دیگه مثل بابات رفتار نکن!

قناعت:
میلیون ها بچه کم شانس توی دنیا هستن که آرزو می کردن من مادرشون بودم!

انتظار:
وایسا برسیم خونه…

مراقب از خود:
ژاکتت رو بپوش! یه جوری رفتار می کنی انگار من که مادرتم نمی دونم کی سردت میشه!

رشد کردن:
اگر اسفناج نخوری بزرگ نمیشی!

کنایه:
گریه می کنی؟ حالا یه کاری می کنم که واقعا اشکت در بیاد!

ژنتیک:
باید به خاطر ژن بابات باشه!

اصل و نصب:
این چه وضع اتاقه؟ مگه تو طویله به دنیا اومدی؟

خرد:
وقتی به سن من برسی می فهمی!

عدالت:
یه روزی بچه داری میشی و امیدوارم بچه هات عین خودت بش

سه شنبه 1 آذر 1390برچسب:, :: 16:16 ::  نويسنده : asemani

به سلامتی‌ اون دختری که وقتی‌ تو خیابون یه لکسوز واسش بوق میزنه بازم سرشو میندازه پایین و زیر لب میگه: اگه 730 هم
داشته باشی‌... چرخ پراید عشقمم نیستی!!!

به سلامتی همه ی اونایی که مارو همین جوری که هستیم دوس دارن وگرنه بهتر از ما رو که همه دوس دارن….

آمریکایی ها تو فکر اینن که کی برن مریخ... ما ایرانی ها نهایت فکرمون اینه که کی بریم تایلند !
سلامتی ماایرانیا

سلامتی پاک کن که به خاطر اشتباه دیگران خودشو کوچیک میکنه….

یکی از ترس ناک ترین جملات دوران مدرسه ،این بود که :
"یه برگه از کیفتون بیارید بیرون"
به سلامتیه بچه مدرسه ای ها

بسلامتی بی ارزش ترین پول دنیا "تومن" چون هم تو هستی توش، هم من

به سلامتی اونایی که اگه صد لایه ایزوگامشون هم بکنن بازم معرفت ازشون چیکه میکنه...

سلامتي اونايي كه دوسشون داريم و نميفهمن ... آخرشم دق ميدن مارو

صلامتی همه کلاس اولی ها که تازه امسال یاد میگیرن سلامتی درسته نه صلامتی!

به سلامتی مهره های تخته نرد که تا وقتی رفیقشون تو حبس حریف به احترامش بازی نمی کن....

سلامتیه دوست نازنینی که گفت: قبر منو خیلی بزرگ بسازین.... چون یه دنیا ارزو با خودم به گور میبرم.....!

به سلامتی کسی که بهش زنگ میزی.....خوابه....ولی واسه این که دلت رو نشکنه میگه:خوب شد زنگ زدی....باید بیدار میشدم.

به سلامتي آر دي...نه به خاطر موتور پيکانش.... به خاطره اينکه تو حسرت پژو ِ ...!

سلامتی پسر بچه های قدیم که پشت لبشونو با ذغال سیاه می کردن که شبیه باباهاشون شن.نه مث جوونای امروز ابروهاشونو نازک می کنن که شبیه ماماناشون شن.

به سلامتی رفیقی که تو رفاقت کم نذاشت ولی کم برداشت تا رفیقش

سه شنبه 1 آذر 1390برچسب:, :: 16:15 ::  نويسنده : asemani

یه زمانی مردا یک تار سیبیلشون واسه یه شهر سند بود
الان اگه کل پشمامم بزنم، نیم کیلو پنیر نمیدن دستم

روباهى داشت با موبايلى شماره میگرفت زاغه از بالاى درخت گفت:
پايين آنتن نمیده بده برات شماره بگيرم!!
روباه تا موبايل رو داد به زاغ
زاغ گفت: اين عوض اون قالب پنيری که کلاس سوم ابتدايى ازم زدی .....پدرسگ

واقعا چه حوصله‌ای داره این پشه تا طبقه ۱۰ میاد واسه ۲ قطره خون! آخه اسکل، عین همین خون تو همکف هم هست

مامور سرشماری : شما از اینترنت استفاده می کنید؟
زن : نه شکر خدا
مامور سرشماری: بچه هاتون هم از اینترنت استفاده نمی کنند؟
زن: نه خانم. ما بچه هامون رو درست تربیت کردیم

عشقی که براش زندگی خرج کردیم به ما مدیونه! بالاخره یه روز جواب محبتامون رو می ده!

شمـــایـــی کــــه "یکــــی "دوستت داره!!!!
بــــله !!! بـــا شـــما هستـــم! . . . .
هیچـــی ... فقط خــــوش بـــحالت ...

تنهایی یعنی
اگه هزار بار هم از اول تا آخر
لیست شماره های موبایلت رو نگاه کنی
نتونی یک نفر رو پیدا کنی
که باهاش درد دل کنی !!

اینجا سرزمین واژه های وارونه است:
جایی که گنج, "جنگ" می شود
درمان, "نامرد" می شود
... قهقه , "هق هق" می شود
اما دزد همان "دزد" است
درد همان "درد"
و گرگ همان "گرگ"

اگه بجای نیمه ی گمشدم دنباله اژدها می گشتم تا الان حتما پیدا کرده بودم!!!

راننده اسکناس مچاله را از من گرفت و پرسید: یک نفرید؟ مکثی کردم و بی حوصله گفتم: بله آقا، خیلی وقته!

 

[ شنبه بیست و یکم آبان 1390 ] [ 21:42 ] [ مسافر شب ]

سه شنبه 1 آذر 1390برچسب:, :: 16:14 ::  نويسنده : asemani

لفن همراه و همسر

اگر آنگونه که با تلفن همراهتان برخورد می‌کنید با همسرتان بر خورد میکردید
اکنون خوشبخترین فردِ دنیا بودید
----------------------------------------------------------------

اگر هر روز شارژش میکردید

باهاش در روز از همه بیشتر صحبت میکردید

پایِ صحبت‌هایش می نشستید

... پیغام‌هایش را دریافت میکردید

پول خرجش میکردید

براش زیور آلاتِ تزئینی میخرید

دورش یک محافظ محکم میکشیدید

در نبودش احساسِ کمبود میکردید

حاضر نبودید کسی‌ نزدیکش شود حتی

مطالبِ خصوصیتان را به حافظه اش میسپردید

همیشه و همه‌جا همراهتان بود حتی در اوج تنهایی‌

و اگر همیشه... همراهِ اولتان بود

با داشتن یک همسر خوب و مهربان هیچکس تنها نیست

***
الان هم که گوشی ها تاچی شده، اگر همونقدر که گوشی رو تاچ میکنید همسرتون رو نوازش بکنید کلی خوشبخت می شوید

-------------------------------------------------------------------------------

جوابیه

-------------------------------------------------------------------------------

بسیار زیبا بود ولی یادآوری میکنیم که:

گوشی سر خود حرف نمیزنه

گوشی با یک دکمه خفه میشه

گوشی نمیگه چی بخر چی نخر

گوشی نمیگه چرا دیر اومدی

گوشی میتونه روی سایلنت باشه

اصلا گوشی میتونه خاموش باشه

گوشی نمیگه شب زود بیا بریم خونه مامانم

گوشیو اگه جا بزاری نمیگه چرا منو نبردی

گوشی نمیگه بچه میخوام

گوشی با دوستاش بیرون نمیره

گوشی حداقل شبا زنگ نمی خوره

***

راستی از همه اینا مهمتر

بیشتر مردم سالی یه بار گوشی عوض می کنن

------------------

سه شنبه 1 آذر 1390برچسب:, :: 16:13 ::  نويسنده : asemani

دنبال کسي باش که تو را به خاطر زيبايي هاي وجودت زيبا خطاب کند نه به خاطر جذابيتهاي ظاهريت

کسي که دوباره با تو تماس بگيرد حتي وقتي تلفنهايش را قطع مي کني

کسي که بيدار خواهد ماند تا سيماي تو را در هنگام خواب نظاره کند

در انتظار کسي باش که مايل باشد پيشاني تو را ببوسد[حمايتگر تو باشد]

کسي که مايل باشد حتي در زماني که درساده ترين لباس هستي تورا به دنيا نشان دهد

کسي که دست تو را در مقابل دوستانش در دست بگيرد

در انتظار کسي باش که بي وقفه به ياد توبياورد که تا چه اندازه برايش مهم هستي و نگران توست و
چه قدر خوشبخت است که تو را در کنارش دارد

در انتظار کسي باش که زماني که تو را مي بيند به دوستانش بگويد اون خودشه [همان کسي که مي خواستم]

اگر تو اين اي-ميل را باز کني بايد حتما آن را براي چند نفر بفرستي تا
باران عشق ومحبت در تمام طول زندگيت بر تو ببارد

اين زنجيره ارتباطي را قطع نکن . بگذارباران عشق ومحبت در تمام طول زندگي بر ما ببارد.

اين اي-ميل را براي هر چند نفر که مي تواني بفرست و شاهد باش که
عشق چه قدرت و جادوي عظيمي را مي تواند به همراه بياورد.

عاشق باشید

 

[ دوشنبه سی ام آبان 1390 ] [ 20:40 ] [ محمد ]

سه شنبه 1 آذر 1390برچسب:, :: 15:20 ::  نويسنده : asemani

 

1- ونسا هادجرز: پدر این بازیگر یک ایرلندی اصیل و بزرگ شده آمریکا است و مادرش نیز فیلیپینی باریشه ای ژاپنی می باشد!
Persianv.com At site


2- کیانا ریورز: او نیمه چینی و هاوایی است!
Persianv.com At site


3- نی یو: او نیمه چینی است!
Persianv.com At site


4- انریکه ایگلسیاس: نیمه فیلیپینی! باورتان می شود؟
Persianv.com At site


5- چاد مایکل موری: او تقریبا یک ژاپنی است.
Persianv.com At site


6- راب اشنایدر: راب نیز نیمه فیلیپینی است.
Persianv.com At site


7- نیکول اشنایزینگر: او که خواننده اصلی گروه "پوسی کت دالز" است از پدری فیلیپینی و مادری با اصلیت هاوایی- روسی متولد شده است!
Persianv.com At site


8- نائومی کمپل: مادربزرگ نائومی چینی بوده است.
Persianv.com At site


9- برنو مارس: این خواننده جوان یک نیمه فیلیپینی است!
Persianv.com At site

 

سه شنبه 1 آذر 1390برچسب:, :: 15:20 ::  نويسنده : asemani

بازیگر ایرانی که بعد از 42 سال تغییر جنسیت داد‌ + عکس

  ارسال برای دوستان

http://bornanews.ir/Image/News/2011/10/83658_634550658184877803_l.jpg

چهره‌اش برای خیلی‌ها آشناست؛ خیلی‌ها هنوز نقش‌آفرینی‌اش را در فیلم‌های «سربازهای جمعه»، «تیغ‌زن»، «تسویه حساب» و «استشهادی برای خدا» به خاطر دارند. خیلی‌ها هم او را با « آناهیتا» و «سرزمین کهن» به یاد می‌آورند. چهره ارسطو نقطه مشترک این فیلم‌ها و سریال‌هاست؛ چه در روزهایی که فرزانه بود و با هویتی زنانه نقش بازی می‌کرد و چه حالا که سامان است و در قالب یک مرد در فیلم‌ها و سریال‌های مختلف بازی می‌کند.

او یکی از قدیمی‌ترین بازیگران حیطه بازیگری و یکی از مشهورترین ترنسکشوال‌های کشورمان است که بعد از 42 سال تغییر جنسیت داده؛ خودش که می‌گوید: «نه چیزی برای پنهان کردن دارم و نه ترسی از حرف زدن درباره گذشته‌ام» شاهد این ادعا عکس‌های دوران فرزانگی‌اش است که در گوشه و کنار خانه‌اش دیده می‌شوند؛ عکس‌هایی که سامان آنها را دور نینداخته است.

بیشتر از 40 سال از عمرتان را در یک قالب دیگر گذراندید، شما که می‌دانستید به این جنسیت تعلق ندارید چرا این‌قدر دیر اقدام کردید؟

جایگاهم را پیدا نکرده بودم. نمی‌دانستم کجا ایستاده‌ام. شک داشتم که تی‌اس هستم یا نه؟ می‌دانستم یک مشکل اساسی وجود دارد اما باید اطمینان پیدا می‌کردم. از عواقب تغییر جنسیت و تنهایی بعد از آن هم خیلی می‌ترسیدم؛ در اصل، مهم‌ترین مشکلم همین تنهایی بود. من عاشق معاشرت کردن با دیگران هستم و دوست دارم همیشه در خانه‌ام مهمان داشته باشم. می‌ترسیدم بعد از جراحی دیگر کسی من را نپذیرد.

ترس از تنها شدن باعث شد 20 سال طول بکشد تا من تصمیم بگیرم جنسیتم را تغییر بدهم اما سال 85 دیگر مطمئن شدم که می‌خواهم این کار را انجام بدهم و اقدام کردم. همان موقع خیلی‌ها گفتند باید بازیگری را ببوسی و کنار بگذاری‌؛ گفتند کار و زندگی‌ات رو جمع کن و برو خارج اما می‌بینید که هنوز هم اینجا هستم و به کارم ادامه می‌دهم.

در تئاتر و سینما جزو قدیمی‌ها به حساب می‌آیید، نقطه آغاز بازیگری‌تان کجا بود؟

از سال 67 به شکل حرفه‌ای کارم را شروع کردم، آن روزها ساکن شاهرود بودم و همان‌جا هم کار می‌کردم. یک سال بعد گفتند خانم‌ها نمی‌توانند روی صحنه بیایند و کار کنند، ما هم برای اینکه بگوییم هنر زن و مرد ندارد، یک تئاتر به اسم «خرابه شام» کار کردیم و همه خانم‌ها با پوشیه روی صحنه رفتند.

همین جسارتی که ما بهخرج دادیم باعث شد سد روی صحنه نرفتن خانم‌ها شکسته شود و ما بتوانیم کارمان را ادامه دهیم. اواخر سال 68 برای مدتی به تهران آمدم و بعد دوباره به شاهرود برگشتم اما از سال 74 به بعد برای همیشه تهران را برای زندگی انتخاب کردم چون اینجا راحت‌تر می‌توانستم کار کنم.

اولین سریالی که خارج از قالب زنانه و در واقع با قالب اصلی‌تان بازی کردید، کدام سریال بود؟

سال 87 در یکی از برنامه‌های ویژه عید نوروز به کارگردانی سعید آقاخانی نقش یک سمسار را بازی کردم. البته آن زمان درباره بازی در سریال کمال تبریزی هم صحبت‌هایی کرده بودم، اما اولین حضورم جلوی دوربین با همان نقش سمسار بود.

بعد برای صحبت با کمال تبریزی به پشت صحنه سریالش یعنی «سرزمین کهن» رفتم و با او به گفت‌وگو نشستم. اضطراب زیادی داشتم، مدام منتظر بودم ایشان یک دنیا سوال درباره کاری که انجام داده‌ام بپرسند، اما آقای تبریزی طوری رفتار کرد که انگار نه انگار اتفاقی افتاده، خیلی راحت فقط درباره بازی در فیلمشان با هم حرف زدیم.

مسعود کیمیایی هم همین‌طور بود. من سال‌هاست ایشان را می‌شناسم؛ ایشان یکی از افرادی بود که از قبل می‌دانست قرار است تغییر جنسیت بدهم و چه مشکلی دارم. یکی از خوشبختی‌های من حضور این آدم‌ها بود که کنارم بودند و توانستم روی کمک و اطمینان قلبی‌ای که به من می‌دادند حساب کنم و برای تغییر جنسیت اقدام کنم.

ارتباطاتی که قبل از تغییر جنسیت داشتید بعد از آن هم ادامه پیدا کرد یا تغییر کردند؟

بیشتر رابطه‌هایم را بعد از جراحی هم حفظ کردم اما چند تا دوست خوب داشتم که متاسفانه آنها را دست دادم و الان فقط گاهی تلفنی با آنها در ارتباط هستم.

با چه چیزی مشکل داشتند؟ اینکه راه اصلی زندگی‌تان را انتخاب کردید و تغییر جنسیت داده بودید یا مشکل، چیز دیگری بود؟

نپذیرفتند، اصلاً موقعیتی را که داشتم نپذیرفتند. می‌گفتند این فکری که درمورد خودت می‌کنی با چند جلسه روان‌کاوی حل می‌شود و خیلی جدی نیست. می‌گفتند تو بی‌دلیل یک مشکل کم‌اهمیت را بزرگ کرده‌ای. این گروه رابطه‌شان را کاملاً با من قطع کردند و همین موضوع خیلی اذیتم کرد.

حتی در یک دوره، افسردگی گرفتم اما چون اعتقاد داشتم زمان، مشکلات را حل می‌کند، همه چیز را به گذشت زمان سپردم و در حال حاضر بیشتر آنهایی که دیدشان نسبت به این کارم منفی بود من را پذیرفته‌اند. حالا خیلی‌ها فهمیده‌اند که ما باید آدم‌ها را به خاطر چیزی که هستند دوست داشته باشیم، نه چیزی که دوست داریم باشند.

همکارانتان چطور؟ آنها با سامان ارسطو مشکلی ندارند؟

حالا دیگر همه سامان را بیشتر از فرزانه می‌شناسند و می‌پذیرند و این همان اتفاقی است که باید بیفتد. قبل از جراحی مدام باید دلیل رفتارهایم را به دیگران توضیح می‌دادم و می‌گفتم این زنی که شما می‌بینید واقعیت دنیای من نیست؛ من فقط جسم زنانه دارم. همین باعث می‌شد آنها را آزار بدهم و روزهای پرتنشی را بگذرانم و حتی یک زن قلدرمآب به نظر برسم‌. اما حالا دیگر نیازی نیست بخواهم چیزی را ثابت کنم برای همین خیلی آرام‌تر از قبل هستم. آن وقت‌ها توی چشم‌هایم فقط و فقط ترس و افسردگی بود. انگار مدام درحال پنهان کردن خودم بودم.

با کدام یک از دوستان بازیگرتان رابطه بهتری داشتید؟

مائده طهماسبی و همسرشان فرهاد آئیش، مستانه مهاجر، مهتاب کرامتی، مسعود کیمیایی، رابعه اسکویی، مجید جعفری و خیلی‌های دیگر. دوستان هنرمندم راحت پذیرفتند.

عزت‌الله انتظامی، محمدعلی کشاورز و خیلی از کسانی که سن‌وسال بیشتری از آنها گذشته و فکر می‌کردم این اتفاق را خیلی راحت نپذیرند اما باز هم به من خیلی کمک کردند و شرایطم را همانطور که بود پذیرفتند.

رابطه‌تان با خانواده‌تان چطور است؟

راستش الان خیلی بهتر از قبل شده؛ فقط بعضی وقت‌ها نمی‌دانم از روی قصد و غرض است یا ناخودآگاه، آنها من را به اسم قبلی‌ام صدا می‌زنند و این کمی آزاردهنده است.

در این مدت هیچ‌وقت این رابطه قطع نشد؟

نه خوشبختانه؛ البته فاصله سنی من و خواهرهایم کمی زیاد است. مثلاً بزرگ‌ترینشان 58 ساله است؛ بالطبع کنارآمدن با شرایطی که من داشتم برایشان کار راحتی نبود با این حال هیچ‌وقت رابطه‌مان را با هم قطع نکردیم. شاید این رابطه مدتی کم‌رنگ شد اما من هیچ‌وقت نخواستم خودم را پنهان کنم چون اعتقاد داشتم کار درستی انجام داده‌ام و همین باعث می شد میلی به پنهان کردن خودم نداشته باشم.

با بچه‌ها چطور؟ بچه‌های اقوام و آشنایان؟

خیلی خوب است، چون یک کودک درون دارم که اسمش سیناست؛ سینا سال‌هاست که همراه من است. نه بزرگ می‌شود و نه دست از شیطنت برمی‌دارد؛ من 50 تا خواهرزاده دارم که عاشقم هستند، من هم عاشق آنها هستم.

هزینه جراحی‌ها زیاد بود؟ برای تهیه‌اش مشکل نداشتید؟

دو تا جراحی اولم نزدیک به 9 میلیون تومان هزینه داشت که با کمک مهتاب کرامتی و پادرمیانی‌هایش به 400 هزار تومان رسید و این واقعاً کمک بزرگی بود که هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم. جراحی دوم که مهم‌ترین و اصلی‌ترین جراحی بود پول زیادی می‌خواست؛ چیزی حدود 20 میلیون تومان که با کمک 30 نفر از همکارانم این مبلغ تهیه شد و بالاخره خرداد‌ماه سال گذشته آخرین عمل تغییر جنسیت را انجام دادم. اگر کمک آنها نبود با مشکل روبه‌رو می‌شدم.

بهزیستی هم کمک کرد؟

متاسفانه آسیب‌دیدگان خیلی از آسیب‌های اجتماعی زیر‌ نظر بهزیستی هستند اما من و امثال من زیر‌شاخه‌ای از وزارت بهداشت هستیم و فقط می‌توانیم با بهزیستی در تعامل باشیم. هزینه‌ای که دولت برای کمک به جراحی ما در نظر گرفته 10 میلیون تومان است اما در عمل بهزیستی در مرحله اول 4 میلیون می‌دهد و در قسط بعدی یک میلیون تومان البته ممکن است این مبلغ قسط‌ها به صورت دیگری هم باشد، مثلاً اول 3 میلیون بعد 2 میلیون. حالا بماند که چقدر برای همین پول باید برو بیا داشته باشیم و از این اتاق به آن اتاق برویم و از هر جایی نامه بگیریم و تمام اینها ما راخسته‌تر می‌کند.

مشکلات دیگری هم داشتید؟

خیلی زیاد؛ مثلا بهزیستی برای ما پزشک تعیین می‌کند. آنها خودشان راضی نمی‌شوند که گربه‌شان را زیر تیغ جراحی بیندازند که شناختی از او ندارند اما بچه‌های ما با همه مشکلات روحی، روانی و خانوادگی‌ای که دارند و بحرانی که قرار است پشت سر بگذارند باید زیر نظر پزشکی که به آنها معرفی می‌شود، عمل کنند. ما نه کلینیک مخصوص داریم، نه پزشک، نه مشاور و نه حتی انجمنی که بتوانیم با آن در ارتباط باشیم. جمعیت 4 هزار نفری تی‌اس ما درواقع انگار وجود ندارند.

بعد از جراحی چطور؟ مشکلات باز هم ادامه دارد؟

همه فکر می‌کنند فقط دیوانه‌ها باید بروند روان‌پزشک اما بچه‌های ما بعد از جراحی قطعاً باید تحت نظر باشند اما این امکان برای خیلی‌ها فراهم نیست. ببینید، ما فکر می‌کنیم اگر عمل جراحی تغییر جنسیت را انجام بدهیم دنیا برایمان بهشت می‌شود اما خبری از این جور چیزها نیست. وقتی در جمع بچه‌ها بودم و می‌گفتم باور کنید بعد از عمل هم زندگی همین است باورشان نمی‌شد. زندگی همین است اما بعضی‌ها که به خودشناسی نرسیده‌اند،کارهای عجیبی می‌کنند، زن‌ها زیادی زنانه رفتار می‌کنند و مردها غیرت‌های کاذب و افراطی از خودشان نشان می‌دهند.

گذشته را فراموش کرده‌اید؟

نه، نباید فراموش کنم، فقط دیگر کاری با آن ندارم. نمی‌دانم چرا بعضی‌ها عکس‌های آن روزهایشان را می‌سوزانند و همه خاطراتشان را کتمان می‌کنند. من معتقدم که جسمم تغییر کرده و با روحم همسو شده است. پس چرا باید عکس‌هایم را پاره کنم؟ باور کنید الان دیگر حتی به دیروز هم فکر نمی‌کنم چه برسد به گذشته.

چطور از فرزانه به سامان رسیدید؟

وقتی تغییر جنسیت دادم، با همسرم اسم‌هایی مثل فرزین، بردیا و سامان را انتخاب کردیم، هرکدام را چند روز صدا زدیم؛ سامان بیشتر از همه اینها به من می‌آمد و دوستش داشتم.

ازدواج‌تان به کجا رسید؟

سال 87 با همسرم نامزد کردیم، 9 تیر 88 تاریخ عقدمان بود و اردیبهشت 90 از هم جدا شدیم. قسمت این بود که اینطوری زندگی کنم.

ارسطو تمام مدت مصاحبه به همسرش هدی فکر می‌کرد و دلش می‌خواست آنجا بود

سه شنبه 1 آذر 1390برچسب:, :: 12:14 ::  نويسنده : asemani

ال و طالع بینی روز سه شنبه 1 آذر 1390

فال و طالع بینی روز سه شنبه 1 آذر 1390
فروردین:
شما امروز خیلی ایده آل فکر می کنید و این چیز بدی نیست. حداقل فعالیت‌هایتان بر پایه ساختن جهانی بهتر شکل می گیرد. فقط مطمئن باشید آرزوهایی که دنبال می کنید قابل اجرا و کاربردی باشند.

اردیبهشت:
امروز شما با كارهای زیادی مواجه هستید و كار سخت شما ممكن است مقداری خسته كننده باشد. به هر حال طفره رفتن از آنها موجب می‌شود كه هیچ كاری انجام نشود، و شما تا زمانیكه وظایف تان را كاملا انجام ندهید نتوانید از تعطیلات آخر هفته خود لذت ببرید.خوشبختانه،‌برداشتن گامی‌استوار كه تمام طول روز بتوانید آن را ادامه دهید برایتان بسیار مناسب تر از گرفتن یك جایزه جالب توجه است.

خرداد:
ممكن است امروز وظایف خانوادگی به شكل غیر قابل انتظاری پیش بیایند، شاید شما اشتباها فكر می‌كردید كه مسایل قدیمی ‌همه تمام شده‌اند، اما می‌بینید كه خرده كارهای زیاد دیگری هستند كه انتظار شما را میكشند. یك مقدار تمركز عمیق می‌تواند واقعا احساس آزادی بیش از آنچه كه انتظار دارید به شما ببخشد، پس هر كاری را كه فكر می‌كنید سرانجامی ‌برای شما نخواهد داشت قبل از اینكه شروع به انجامش كنید خاتمه دهید.

تیر:
ممكن است شما امروز احساس كنید اگر زمان را نگه دارید، با كمی‌انعطاف پذیری می‌توانید دیگران را تشویق كنید كه طبق روش شما عمل كنند. در عوض، شما نیاز دارید كه خودتان را سازگار با آنها كنید حتی اگر تغییر كردن روز شما برایتان دشوار باشد. خودتان را آماده كنید كه اگر فرشته نگهبان شما سر رسید و خواست به شما یاری رساند بله بگویید. اجازه ندهید كه غرور شما مانع رسیدن شما به موفقیت شود.
 
مرداد:
وضعیت مالی شما چنین است كه اگرفرصتی پیش بیاید كه بخواهید ساعات كاری تان را دتغییر دهید احتمالا انتخاب زیادی نخواهید داشت. شما نمی‌توانید فرصتی را كه امروز به سراغتان می‌آید از دست بدهید ،‌ چه یك پروژه جدی باشد یا یك كار نیمه وقت در تعطیلات. خوشبختانه، حالت جدی به شما یك منظره شاداب می‌دهد و به شما این امكان را می‌دهد كه بتوانید تمام راه‌های مختلف را برای رسیدن به موفقیت در نظر بگیرید.

شهریور:
امروز ممكن است احساس كنید كسی مانع راه شما است، اما عجیب اینكه این مانع می‌تواند بسیار كمك كننده باشد، برخلاف بعضی از همسالانتان كار كردن با وجود محدودیت هایتان به شما احساس آرامش می‌دهد. زندگی شما اكنون دارای هدف است،‌ حتی اگر بر وضعیت كنونی شما متمركز باشد، با وجود این، متاسف نباشید از اینكه دارید به قدر كافی به خودتان خوش می‌گذرانید. كار زیاد و زندگی بدن تفریح راه حل مناسبی نیست.
 
مهر:
امروز ممكن است نزدیك ترین دوست شما، شما را به خوبی درك نكند. شما نمی‌توانید امروز این كار را آسان تر كنید چرا كه مایل نیستید هر چیزی را كه لازم است بدانند به آنها بگویید. شما سعی نمی‌كنید كه زندگی تان را از همین هم كه هست پیچیده تر كنید، شاید این به خاطر این باشد كه شما می‌ترسید كه برای دیگران دشوار باشد كه حرف‌های شما را گوش كنند. هنوز هم، اگر یك اقدام حساب شده بكنید ممكن است به بهترین نحو ممكن خوب به هدف تان برسید.

آبان:
ممكن است اخیرا فرصت هایی را با بی‌تصمیمی ‌غیرقابل انتظار و تاخیرات، عقب انداخته باشید. حالا آخرین فرصت برای شما پیش آمده كه بتوانید شغلی كه بتواند آینده شما را تضمین كند را با اقتدار كامل دنبال كنید. ترسیدن می‌تواند به طور موقت شما را از كار بیندازد و شما نگران هستید كه آنها شما را غرق كنند. فقط بهترین كاری كه می‌دانید درست است انجام دهید و بعد اجازه دهید كه بهترین نتایج ممكن را به دست آید.

آذر:
اگر چه نقش شما در دنیای بیرونی است، ممكن است امروز بترسید كه حد و مرز خود را هنوزمشخص نكرده باشید. شما مایل هستید كه بر تشویش‌های شغلی خود بوسیله تفسیر كردن كمبودها و شكست هایتان غلبه كنید. از زمانیكه خورشید به نشان شما برای ماه بعدی بازگشت، متاسف نباشید كه با بزرگ فكر كردن وحتی بزرگ تر عمل كردن می‌توانید بر مشكلاتتان غلبه كنید. طرح‌های بزرگ می‌تواند واقعا كلید رسیدن شما به موفقیت باشد.
 
دی:
با وجود اینكه شما به طور طبیعی محتاط هستید، باز هم مایل هستید كه امروز برای شما به طور جالب و مهیجی ناشناخته باشد. ستاره مشتری مطمئن اخیرا از نشانه شما حركت كرده است، ‌كه شما را كمك كند تا نیمه واضح تر و روشن‌تر اشیاء را ببینید. به جای دوباره تكرار كردن همه توجیهاتی كه شما دارید كه بگویید نه، دلیل تازه‌ای بیاورید كه بگویید بله.

بهمن:
شما ممكن است اخیرا دچار حساسیت عاطفی شده باشید، امروز، به هر حال، شما آماده هستید كه كار دشوار و ضروری را برای مواجه شدن با ترس‌هایتان انجام دهید و بر آنها غلبه كنید. كیوان، ‌اكنون حامی‌ شماست و برایتان حد و مرزها را مشخص می‌كند. به جای فرار كردن از كارهای در هم برهم، در لحظه حال قرار بگیرید و ببینید كه در قلب‌تان چه می‌گذرد.
 
اسفند:
‌ شما ممكن است این روزها از بازی‌های جبر زمانه كه در روابط‌تان پیش می‌‌آید خسته شده باشید. خوشبختانه، ‌می‌توانید برای آن راهی پیدا كنید. پس مجبور نیستید كه دور خودتان بچرخید. راه حل حتما نباید از بهترین حالت ممكن انتخاب شود. در عوض، اختلافات نظرات شما با دیگران می‌تواند بی‌اهمیت باشد. به جای آن شما بر اهداف طولانی مدت خود تمركز كنید به جای اینكه از اهداف كوتاه مدتی كه زود به نتیجه می‌رسند شادمان شوید.
تعداد نمایش ۷۹۸ بار
ارسال شده در ۰۰۰۰/۰۰/۰۰ ۰۰:۰۰:۰۰

سه شنبه 1 آذر 1390برچسب:, :: 12:11 ::  نويسنده : asemani

الی ترین طلاق های سینمای ایران

جنجالی ترین طلاق های بازیگران سینمای ایران

روح‌انگیز سامی‌نژاد/همسرش
۱-ماجرا از اولین فیلم ناطق سینمای ایران یعنی «دختر لر» به کارگردانی عبدالحسین سپنتا و اردشیر ایرانی شروع شد. با ساخت این فیلم و نمایش آن در سال ۱۳۱۲ یک طلاق واقعی اتفاق افتاد. این فیلم آن‌قدر برای ایرانی‌ها جذاب بود که به مدت ۳سال در سینماهای تهران و شهرستان‌ها نمایش داده شد و به عنوان پرفروش‌ترین فیلم زمان خودش انتخاب شد. اما خانواده بازیگر زن این فیلم، روح‌انگیز سامی‌نژاد که از حضور او در این فیلم ناراضی بودند، او را طرد کردند و همسرش هم او را طلاق داد.
این اولین طلاق یک چهره سینمایی در تاریخ سینمای ایران است؛ اتفاقی که سال‌های بعد کمی شایع‌تر شد و به یکی از ویژگی‌های زوج‌های سینمایی، به خصوص در دوران قبل از انقلاب، بدل گشت.
با پیروزی انقلاب و آغاز دوران جدید سینمای ایران، طلاق‌ زوج‌های سینمایی هم کمتر شد و الان خیلی از زوج‌های سینمایی را می‌توان مثال زد که سال‌هاست با خوبی و خوشی در کنار هم زندگی می‌کنند.


سوسن تسلیمی/داریوش فرهنگ
۲-سی و پنج سال پیش، داریوش فرهنگ آدم خیلی معروفی بود و سوسن تسلیمی را کسی نمی‌شناخت، اما پس از ازدواج و در سال‌های دهه شصت، ماجرا برعکس شد و تسلیمی شهرتی فراوان پیدا کرد. در این سال‌ها اگرچه داریوش فرهنگ فیلمساز بود و بعضی کارهایش خیلی مطرح شد، اما حضور ثابت تسلیمی در فیلم‌های بهرام بیضایی، این بازیگر هنرمند را به اوج رساند. این دو که از طریق گروه تئاتر پیاده با همدیگر آشنا شده بودند، پس از مدت‌ها زندگی مشترک سرانجام فرصت پیدا کردند تا در فیلم «شاید وقتی دیگر» ساخته بهرام بیضایی، نقش زن و شوهر را بازی کنند. تسلیمی، پس از این فیلم، به همراه فرزندش عازم سوئد
شد و امروز یکی از چهره‌های سرشناس تئاتر سوئد است. اما داریوش فرهنگ مانده و فیلم‌سازی و بازیگری را تا امروز ادامه داده است.

 

خسرو شکیبایی/تانیا جوهری
۳-شاید خیلی‌ها ندانند که شکیبایی در دهه ۴۰ کار خودش را با دوبلوری شروع کرد و پس از ناکامی در این رشته به تئاتر رفت و سال‌ها گذشت تا دوباره با فیلم «خط قرمز» مسعود کیمیایی به سینما بازگشت. تانیا جوهری هم در همان سال‌های دهه ۵۰ بازیگر تئاتر بود. این رابطه که منجر به ازدواج شد، چندان خبرساز نبود؛ چون هیچ یک از این دو، آدم‌های معروفی نبودند و در سال‌های بعد در حرفه‌شان سرشناس شدند. شکیبایی کماکان یکی از بازیگران محبوب و سرشناس سینمای ایران است اما تانیا جوهری در سال‌های اخیر بسیار کم‌کار شده است. جالب است که مشهورترین فیلم شکیبایی یعنی«هامون»، داستان مرد روشنفکری است که تمایلی برای جدایی از همسرش ندارد اما زن و خانواده‌اش اصرار دارند که این جدایی هر چه زودتر اتفاق بیفتد.


آیدین آغداشلو/شهره آغداشلو
۴-آیدین آغداشلو که نقاش، طراح، گرافیست و نویسنده‌ای تواناست، سال‌ها قبل، پس از یک ازدواج ناموفق و در حالی که دختری به نام تارا داشت، با شهره آغداشلو ازدواج کرد. شهره در فیلم‌های علی حاتمی (سوته‌دلان) و عباس کیارستمی (گزارش) بازی کرده بود و با تحسین مواجه شده بود و کم‌کم داشت به بازیگری توانا تبدیل می‌شد. شهره آغداشلو که با بازی در فیلم «خانه‌ای از شن و مه» و نامزدی اسکار، امروزه یک بازیگر معتبر در عرصه جهانی است، از آیدین جدا شد و مجددا ازدواج کرد و خدا دختری به او داده که ظاهرا آن هم اسمش تارا است. شهره آغداشلو در تمام گفت وگوهایش همواره از آیدین آغداشلو به عنوان کسی یاد کرده است که دوران سعادتمندی را با هم سپری کردند؛ بر خلاف عادت بسیار زشتی که خیلی‌ها دارند و پس از جدایی، با لحنی زننده درباره همسر سابقشان صحبت می‌کنند. ظاهرا نه ازدواج و نه جدایی این دو، در مسیر پیشرفت حرفه‌ای‌شان هیچ تاثیری نگذاشته و هر دو همچنان از چهره‌های فعال در حیطه کاری خود هستند.


ابوالفضل پورعرب/ آناهیتا نعمتی
۵-زمانی که ابوالفضل پورعرب با آناهیتا نعمتی ازدواج کرد، بازیگر بسیار معروفی بود. او محبوبیتش را که با بازی در فیلم «عروس»، ساخته‌ی بهروز افخمی، به دست آورده بود؛ تا سال‌ها حفظ‌کرد.
از آن طرف، آناهیتا نعمتی تازه با فیلم خوش‌ساخت «هیوا»، ساخته‌ی رسول ملاقلی‌پور، وارد سینما شده بود و به عنوان یک چهره جوان و بااستعداد، اول راه بود. از این ماجرا حدود ۸ سال می‌گذرد. ابوالفضل پورعرب از آن زمان، سیر نزولی را در کارش تجربه کرد و آناهیتا نعمتی هم در حاشیه‌ی سینمای ایران به کار خود ادامه داد.
حالا این روزها پس از سال‌ها جدایی این زوج هنرمند، هم آناهیتا نعمتی دوباره به سینمای جدی بازگشته و هم ابوالفضل پورعرب در تلویزیون پرکارتر شده است.


بابک ریاحی پور/مهتاب کرامتی
۶-بابک ریاحی پور یکی از معروف‌ترین نوازنده‌های ایرانی با ساز تخصصی گیتار باس است و در زمینه موسیقی راک فعالیت می‌کند. او در آلمان موسیقی را آموخته، آن را در ایران ادامه داده و با خواننده‌هایی مثل محمد نوری و گروه‌هایی مثل اوهام و آویژه که نوعی موسیقی تلفیقی را دنبال می‌کرد‌ه‌اند، همکاری داشته است.
مهتاب کرامتی از سال ۱۳۷۷ با بازی در فیلم «مردی از جنس بلور» پایش به سینمای ایران باز شد.
جالب این که ریاحی پور زودتر از کرامتی به سینما آمده بود. او در سال ۱۳۷۴ برای موسیقی فیلم «فاتح» نوازندگی کرده بود؛ کاری که بعدها ریاحی پور کمتر سراغ آن رفت. ولی مهتاب کرامتی با جدیت، حضور در سینما و تلویزیون را ادامه داد و رشد کرد و خیلی زود به ستاره سینمای ایران تبدیل شد. حالا مهتاب کرامتی تنها زندگی می‌کند و علاوه بر بازیگری و فعالیت در یونیسف، در یک موسسه طراحی و تولید لباس هم حسابی مشغول ست.


نیما بانکی/ لیلی رشیدی
۷-خانم رشیدی سوای این که دختر احترام‌السادات برومند و داود رشیدی است و از بچگی در محافل هنری بزرگ شده، بازیگر خوبی هم هست. بیشتر ما او را با «مادرخانمی زی‌زی‌گولو» می‌شناسیم. اما بعضی‌ها شاید بولتن جشنواره فیلم کودک را به یاد بیاورند که عکس‌های کودکی او را در کنار لیلا حاتمی به چاپ رسانده بود. این دو لیلی و لیلای محبوب، از کودکی همبازی بوده‌اند؛ هرچند بعدها، لیلی یک چهره تلویزیونی شد اما لیلا یک ستاره سینما.
لیلی رشیدی همسر پیشین نیما بانکی است که به اندازه رشیدی مشهور نیست اما در عکاسی استعداد داشت و رفته‌رفته در کارش به موفقیت دست پیدا کرد تا این‌که امروزه به چهره‌ای مطرح در عالم تبلیغات تبدیل شده است. نیما بانکی را اگر از «پراید تهران یازده» به یاد نداشته باشید، در آگهی‌های سامسونگ با لباس برزیل، یا با کت و شلوار در حالی که پایش را از قاب ال‌سی‌دی بیرون گذاشته، دیده‌اید. حاصل زندگی مشترک این دو، پسری است که با مادرش پیش خانواده رشیدی زندگی می‌کند.

 

یوسف مرادیان / سارا خویینی‌ها
۸- همین اواخر بود که از سارا خویینی‌ها فیلم پر حرف و حدیث «نقاب» اکران شد که داستانش درباره سوء استفاده‌های متقلبانه از موضوع ازدواج بود. چندی پیش از تلویزیون هم سریالی پخش می‌شد که داستانش درباره سیاوش و رستم شاهنامه بود و نقش سیاوش را مرادیان بازی می‌کرد.
خویینی‌ها در «معصومیت از دست رفته» هم بازی خوبی داشت اما نقشی که مرادیان در «سربازهای جمعه» بازی کرد، به هر دلیل، آن قدر کوتاه شد که اصلا به چشم نیامد. این دو بازیگر که زمانی با یکدیگر زیر یک سقف زندگی می‌کردند، سرانجام از هم جدا شدند و امروزه به فعالیت قبلی‌شان که همان بازیگری در سینما و تلویزیون است ادامه می‌دهند؛ از جمله خویینی‌ها که چهره‌اش را در نقش اصلی «بی‌صدا فریاد کن» حتما دیده‌اید.


فریبرز عرب نیا/آتنه فقیه نصیری/ عسل بدیعی
۹-این ۳ بازیگر، معروف‌تر از آن هستند که بخواهیم معرفی‌شان کنیم. فریبرز عرب‌نیا به ترتیب با آتنه فقیه‌نصیری و عسل بدیعی ازدواج کرد و از آن‌ها جدا شد.
عرب‌نیا که اغلب، او را با بازی‌های چشمگیرش در فیلم‌های مسعود کیمیایی، مانند«سلطان» و «ضیافت»، به خاطر می‌آورند، در فیلمی با موضوع طلاق نیز ایفای نقش کرده است. او در این فیلم (هزاران زن مثل من)، از همسرش (نیکی کریمی) جدا شده و مانع احقاق حق او برای تصاحب بچه می‌شود. آتنه فقیه‌نصیری نیز که در فیلم‌ها و سریال‌های متعددی ایفای نقش کرده است، با بازی خوبش در نقش «خاله سارا» در یک سریال تلویزیونی، نگاه‌ها را به خود متوجه کرد. درخشش عسل بدیعی نیز از بازی در فیلم «بودن یا نبودن»، ساخته‌ی کیانوش عیاری، شروع شد.

سه شنبه 1 آذر 1390برچسب:, :: 11:48 ::  نويسنده : asemani

بازدید : 291 مرتبه
تاریخ : پنجشنبه 27 مرداد 1390
یک ایرانی وارد بانکی در منهتن نیویورک شد و یک بلیط از دستگاه گرفت… 


وقتی شمارش از بلندگو اعلام شد بلند شد و پیش کارشناس بانک رفت و گفت که برای مدت دو هفته قصد سفر تجاری به اروپا را داره و به همین دلیل نیاز به یک وام فوری بمبلغ ۵۰۰۰ دلار داره. »»» 


کارشناس نگاهی به تیپ و لباس موجه مرد کرد و گفت که برای اعطای وام نیاز به قدری وثیقه و گارانتی داره.. و مرد هم سریع دستش را کرد توی جیبش و کلید ماشین فراری جدیدش را که دقیقا جلوی در بانک پارک کرده بود را به کارشناس داد و رئیس بانک هم پس از تطابق مشخصات مالک خودرو بالاخره با وام آقا موافقت کرد آنهم فقط برای دو هفته.»»» 


کارمند بانک هم سریع کلید ماشین گرانقیمت را گرفت و ...
 
 
 
کارمند بانک هم سریع کلید ماشین گرانقیمت را گرفت وماشین به پارکینگ بانک در طبقه پائین انتقال داد.»»» 

خلاصه مرد بعد از دو هفته همانطور که قرار بود برگشت ۵۰۰۰ دلار + ۱۵٫۸۶دلار کارمزد وام رو پرداخت کرد.»»» 

کارشناس رو به مرد کرد و از قول رئیس بانک گفت :” از اینکه بانک ما رو انتخاب کردید متشکریم” و گفت ما چک کردیم ومعلوم شد که شما یک مولتی میلیونر هستید ولی فقط من یک سوال برام باقی مانده که با این همه ثروت چرا به خودتون زحمت دادین که ۵۰۰۰ دلار از ما وام گرفتید؟»»» 


ایرونی یه نگاهی به کارشناس بیچاره کرد و گفت: تو فقط به من بگو کجای نیویورک میتونم ماشین ۲۵۰٫۰۰۰ دلاری رو برای ۲ هفته و فقط با ۱۵٫۸۶ دلار با اطمینان خاطر پارک کنم؟!»»» 

 

سه شنبه 1 آذر 1390برچسب:, :: 11:44 ::  نويسنده : asemani

گران ترین مواد غذایی در جهان

در جهان رستوران ها برای جلب مشتری از روش های مختلفی استفاده می کنند. برخی ارزان ترین غذاها را،برخی غذا با کیفیت بالا و قیمتی مناسب و برخی هم گرانترین ها غذاها را ارائه می دهند. در این جا ما گرانترین غذاهایی که تا کنون در رستوران های جهان درمنوی غذایی آنها قرار گرفته است و در بسیاری از اوقات باعث تعجب مشتریان آنها شده است را برای شما آورده ایم.



بستنی طلا و الماس

یک رستوران در شهر نیویورک یک شکلات بستنی با مغز گردو را با قیمت 25.000 دلار ، برای دسر استفاده ارائه می دهد، که به عنوان یک دسر رکورد جهانی گینس را در دست دارد. این بستی با طلا، الماس و طلای سفید تزئین شده است.


بستنی طلا

این بستنی با مغز گردو که از مواد طعم دهنده مختلفی استفاده می کند، به همراه یک قاشق طلا، 1000 دلار قیمت دارد.


پیتزای خاویار

در رستوران نینو در منهتن این پیتزا که با گوشت خرچنگ و 4 نوع خاویار پوشیده شده است و قیمت آن 750 دلار است و با توجه به محاسبات انجام شده قیمت هر گاز از این پیتزا حدود 33 دلار می شود.


آب معدنی

این یک آب معدنی رایج نیست، در این بطری مقداری جلبک دریایی که غنی از مواد معدنی است، مخلوط با آب آشامیدنی معمولی در یک فرایند کاملا بدون آلودگی تولید می شود. قیمت آن نیز 650 دلار برای هر لیتر است.


خاویار

گران ترین خاویار جهان از کشور عزیزمان ایران، که با نام خاویار الماس تولید می شود. این خاویار از ماهیانی از نژاد آلبینو تولید و با جعبه ای که از بیرون با طلا پوشیده شده است ارائه می شود. در لندن، قیمت هر جعبه با وزن 32 اونس برابر با 25.000 دلار است.

قهوه بلککتز

این قهوه در جزیره سوماترا در اندونزی به نام گربه مشکی تولید می شود و تولید آن در هر سال کمتر از 225 کیلوگرم است و قیمت هر نیم کیلوی آن از ۳۰۰ دلار تجاوز می کند.


شکلات گیاهی

این شکلات تیره که از خامه تازه، سس شکلات، یک نوع قارچ در وسط آن و پوشیده شده با پودر کاکائو تولید می شود، برای هر قطعه آن که تماما با دست ساخته می شود باید 250 دلار بپردازید.


شکلات فویل

یک جواهر فروش در نیویورک با راه اندازی یک رستوران، گرانترین شکلات دسر جهان را به مشترین خود ارائه می کند. این شکلات ترکیبی از 14 کاکائو برتر از سراسر جهان به علاوه 5 گرم طلای خوراکی و منبت کاری شده با الماس و به همراه قاشق طلا است.
 

گوشت گاو کوبه

این گاوها به دلیل شرایط خواص و مرموز نگهداری در هیوگو ژاپن گوشت بسیار خوشمزه ای دارند. قیمت این گوشت در حدود 600 دلار برای هر کیلوگرم از آن است.


الماس مارتینی

این نوشیدنی در حدود 16000 دلار در یک هتل در توکیو ژاپن ارائه می شود.

قارچ سفید

این قارچ عجیب و غریب در فلات شمال و شمال غربی ایتالیا یافت می شود. از 1350 دلار 2700 دلار به ازای هر پوند (450 گرم) قیمت دارد.


زعفران

در جهان گران ترین ادویه، زعفران است که قیمت آن در حدود 2500 دلار برای هر کیلوگرم است.
[ دوشنبه سی ام آبان 1390 ] [ ] [ سجاد بهمنی ]

سه شنبه 1 آذر 1390برچسب:, :: 11:42 ::  نويسنده : asemani
پيوندها
  • اینجاهمه چیز درهمه
  • کیت اگزوز
  • زنون قوی
  • چراغ لیزری دوچرخه

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ارتیستون و آدرس رکسونا.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 130
بازدید کل : 32104
تعداد مطالب : 43
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1